سه (۳) ویژگی ضروری برای هر مدیر عامل
نوشته: جاستین منکس
مجله بررسی های بازرگانی هاروارد ترجمه سازمان مدیریت صنعتی اصفهان
رهبران امروزی باید شرکت خود را از امواج متلاطم و خروشان بهسلامت عبور دهند؛ اقیانوسهایی که دیگر روی خوش آرامش را نخواهند دید و در عین حال باید بتوانند کارکنان خود را بهسلامت به مقصد برسانند. آنان باید در محیطهای فوقالعاده پرتنش عملکرد مؤثری داشته باشند.
من و همکارانم در کتاب جدیدم به نام «عملکرد بهتر تحتفشار» به دنبال شناسایی مشخصههایی بودهایم که باعث میشوند رهبران در محیطهای پرتنش موفق شوند. ما برای این کار دادههای عملکردی تقریباً ۲۰۰ داوطلب را گردآوری کردهایم؛ داوطلبانی که مدیرعامل شرکتهای بزرگ آمریکایی بودند. این داوطلبان به سه دسته تقسیم شدند. دسته اول که بهترین عملکرد را داشت، تحت عنوان «بسیار موفق» نامگذاری شد. دو دسته میانی به عنوان گروه «نسبتاً موفق» شناخته شد و دسته آخر به عنوان «بسیار ناموفق» نامگذاری شد.
نتیجه حیرتانگیز بود. صرف نظر از صنعت یا نوع شغل فرد، مشخصههای خاص (دقیقتر بگویم سه مشخصه) در اکثر داوطلبان گروه «بسیار موفق» مشاهده شدند. بهوضوح مشخص بود که این ویژگیها باعث شده بودند این مدیران بسیار موفق بتوانند تحتفشار عملکرد خوبی داشته باشند. علاوه بر این، مدیرانی که در دسته «بسیار ناموفق» قرار داشتند این ویژگیها را نداشتند.
من با بیش از ۶۰ مدیرعامل فعلی و بازنشسته مصاحبههای روانشناسانه و عمیقی را انجام دادم تا تحقیقم را گسترش دهم و نقش هر یک از عوامل دخیل در رهبری آنان را شفاف کنم. یکی از نتایج اصلی این بود که: بهترین مدیران عامل میتوانند بهترین ویژگیهای نیروی کار خود را بیرون بکشند. در مصاحبههایی که با این مدیران عامل داشتم، فهمیدم که با شروع قرن بیست و یکم این مشخصهها اهمیت بیشتری نیز پیدا کردهاند.
رهبران برای اینکه بتوانند در جو متلاطم امروزی بهترین عملکرد را داشته باشند باید سه ویژگی دور از ذهنی را داشته باشند که معمولاً در تضاد با رفتار طبیعی انسان قرار دارند. بهترین مدیران عامل جهان این ویژگیها را دارند و در کنار هم میتوانند معنای دیگری به کلمه رهبری ببخشند.
- خوشبینی واقعبینانه رهبرانی که این ویژگی را دارند، دارای اعتمادبهنفس هستند البته بدون آنکه خود را فریب دهند یا رفتاری غیرمنطقی داشته باشند. آنان بیباکانه به دنبال اهداف خود میروند؛ اهدافی که ممکن است از نظر افراد دیگر غیرممکن به نظر بیایند. این افراد در عین حال نسبت به چالشها و دشواریهای پیش روی خود آگاه هستند.
- پایمردی در دستیابی به اهداف رهبرانی که این ویژگی را دارند، بهقدری هدف کاری خود را مهم میدانند که ارزش زندگی خود را بر اساس تلاش خود برای رسیدن به آن هدف میسنجند. علاوه بر این، این افراد باید هدف کاری خود را دنبال کنند تا احساس کنند هدفی برای زندگی دارند. به عبارت دیگر، هدف این افراد ارباب و دلیل بودن آنان است. این افراد درباره هدف خود اندیشه نمیکنند چون همین که ذهنشان درگیر هدفشان باشد برایشان لذتبخش است. سطح تعهد شغلی آنان نتیجه مستقیم اهمیت چشمگیری است که برای هدفشان قائل هستند.
- پیدا کردن نظم در آشوب رهبرانی که این ویژگی را دارند، از پرداختن به مشکلات چند بعدی نیرو و انرژی میگیرند و نقش آنان در حل مشکلات تقریباً غیر قابلحل باعث میشود آنان مدیران ارزشمندی باشند.
خبر خوب اینکه این سه ویژگی اکتسابی هستند. انسان میتواند تغییر کند. شما با فرا گرفتن این ویژگیها میتوانید نسبت به آنها آگاهی پیدا کنید و آنها را در خود ایجاد کنید. از این طریق میتوانید بهترین ویژگی کارکنانتان را آشکار کنید.
رهبری واقعی فرایندی بازگشتی است: فرایندی مستمر که با یک رهبر آغاز میشود و در کارکنان تکرار میشود. تحقیق من نشان داده است که بهترین رهبران با کارکنان خود کار میکنند تا حداکثر استعدادهای نهفته یکدیگر را شکوفا کنند؛ آنان با کمک هم موفقیت را برای هم میسازند.
رهبرانی که دارای ویژگیهای «خوشبینی واقعبینانه»، «پایمردی در دستیابی به اهداف» و «پیدا کردن نظم در آشوب » هستند میتوانند به کمک آنها زمینه تحقق پتانسیل دیگران را فراهم کنند. همه ما ذاتاً به دنبال پیروزی هستیم اما ذاتاً نسبت به این نیاز و چگونگی برآورده کردن آن آگاه نیستیم. رهبران باید محیط کاری خود را بهگونهای ایجاد کنند که هر یک از کارکنان پس از رسیدن به یک هدف ارزشمند حس رضایت داشته باشند.
زمانی که رهبران زمینه تحقق پتانسیل کارکنان خود را فراهم میکنند، چرخه سودمندی را ایجاد میکنند که باعث آشکار شدن بهترین ویژگی کارکنان میشود؛ ویژگیهایی که حس خشنودی ای را به ما القا میکنند که همه ما بعد از غلبه بر چالشهای بزرگ و تحقق پتانسیل مان به آن دست پیدا میکنیم.