چرا کار آفرینان به مهارت های رهبری نیاز دارند؟
نوشته دیوید فیشر (David Fisher)
ترجمه : شیوا ناطقی سازمان مدیریت صنعتی اصفهان
به نظر می رسد که هر کس برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق نظرات خاص خودش را داشته باشد. برخی بر این باورند که مهم ترین ویژگی ها پشتکار وریسک پذیری زیاد است. بعضی دیگر فکر می کنند که کارآفرینان باید قبل از هر چیز روابط عمومی خیلی خوبی داشته و با مهارت های مدیریت مالی به خوبی آشنایی داشته باشند. برخی دیگر مدعی هستند که داشتن یک چشم انداز مشخص و مطمئن مهمترین ویژگی است، ولی صرف نظر از همه مواردی که تصور می شود از اهمیت زیادی برخوردار است، تقریبا همه بر این مساله اتفاق نظر دارند که رهبری مهارتی حیاتی برای همه کسانی است که مالکیت یک کسب و کار را در اختیار دارند.
در هر کسب و کاری، از یک استارت آپ کوچک گرفته تا شرکتی با اندازه متوسط رو به رشد که راه خود را به درستی برای تبدیل شدن به یک پروژه کاری عظیم باز کرده است، رهبران آن بخش جدایی ناپذیری از تعیین و تبیین مسیر شرکت، هدف گذاری، و انگیزه بخشی به کارمندان برای نیل به اهداف مشترک هستند.
به عبارت دیگر، اولویت های یک رهبر، همانند اولویت های هر کارآفرین دیگری است.
گرچه تبدیل شدن شما به یک رهبر خوب می تواند به شما کمک کند که کارآفرین موفق تری باشید، ولی این مساله به آن معنا نیست که لزوما همه کارآفرینان رهبران خوبی نیز هستند. اگر مالک یک کسب و کار بخواهد رشد موفقیت آمیزی داشته و شرکت خود را مدیریت کند قطعا دانستن مهارت رهبری کارآفرینانه مهم خواهد بود. در اغلب موارد کسب مهارت های رهبری کارآفرینانه در درجه اول مستلزم صرف زمان برای آموزش پیشرفته و نیز سایر آموزش ها مخصوصا دوره های رهبری رسمی است. گرچه حتی زمانی که تصمیم می گیرید که مهارت های خود را ارتقاء دهید، تمرکز روی چند نکته کلیدی حائز اهمیت است.
داشتن چشم انداز مشخص:
پروفسور جان کاتر استاد حوزه کسب و کار در دانشگاه هاروارد تئوری رهبری را بر مبنای این اصل ارائه داد که رهبرانی اثربخش هستندکه با شرایط فعلی راضی نشده و چشم اندازی از آنچه باید در آینده اتفاق بیفتد و طرحی که برای تحقق آنها لازم است داشته باشد.
به عنوان یک کار آفرین این مساله به شما تصویری از آنچه کسب و کارتان در آینده خواهد بود و یا آنچه برای تحقق و انجام این امر لازم است و نیز طرحی برای چگونگی نیل به آن ارائه می دهد. بدون داشتن چنین چشم اندازی علی رغم وجود همه عوامل، برخورداری از پشتیبانی برای پیشرفت کسب و کارتان در هر سطحی غیر ممکن خواهد بود.
نیاز مهارت های ارتباطی بسیار خوب
تقریبا هر معضل مهم در هر سازمانی را می توان در مشکلات ارتباطی ریشه یابی کرد، از مشکلات اخلاقی یا عملکردی کارمندان گرفته تا مشکلاتی که در ارتباط با مدیریت مالی هستند.
ضروری است که رهبران مهارت های ارتباطی خود را ارتقاء دهند نه تنها برای اینکه چشم انداز ها و اهدافشان مشخص شود بلکه برای اینکه با انتظاراتشان ارتباط برقرار کرده، شور و شوق ایجاد کنند و در صورت لزوم بازخورد ارائه دهند. تصور کنید که در یک کارگاه آموزشی رسانه شرکت کرده اید تا بتوانید ارتباطات لازم در این حوزه را ایجاد کنید.
ارتقای توانایی تفویض اختیارات
یک رهبر موفق به دادن اختیارات به زیر دستان خود مهارت دارد که این امر مستلزم این است که این افراد به تیم خود اعتماد کرده و برای انجام کاری که لازم است به زیر دستان خود قدرت عمل دهند.
یک رهبر کارآفرین استعدادها و توانمندی های کارمندانش را می شناسد و ابزار و فضای کافی برای استفاده از آنها را در اختیارشان قرار می دهد. بالابردن اعتماد به نفس در تیم مستلزم این است که به آنها اعتماد کنید و برای اینکه رهبر خوبی باشید باید بدانید که چطور افراد مناسب را در جایگاهی قرار داده و به توانمندی های آنها اعتماد کنید.
تقویت حس مثبت اندیشی و توان انگیزه بخشی:
یک رهبر کارآفرین خوب، دیدگاه مثبتی دارد و می تواند با القای انرژی و روحیه مثبت به اعضای تیمش در آنها انگیزه ایجاد کند. البته این به معنای آن نیست که کارآفرینان باید شاداب و بیش فعال باشد، ولی نگرش مثبت و مشتاقانه شما و اینکه آستین ها را بالا بزنید و آنچه لازم است را انجام دهید می تواند انگیزه ای کارساز برای اعضای تیم شما باشد.
همچنین یک رهبر باید درکی قوی از آنچه در اعضای تیم انگیزه ایجاد می کند تا به موفقیت برسند از جمله ابزارهای تشویقی، اهداف مشترک و سایر عوامل، داشته باشد.
ویژگی های دیگری هستند که باعث می شوند یک رهبر فوق العاده باشد از جمله صداقت و شفافیت ولی یک رهبر کارآفرین باید روی این ویژگی های خاص کار کند تا در بلند مدت موفق بیشتری به دست بیاورد. اگر شما در هریک از این زمینه ها دچار نقصانی هستید برای ارتقاء مهارتهایتان با هدف داشتن کسب و کاری سالم وقت بگذارید.
تقویت میل به یادگیری
غرور و تعصب، عدم توجه به بازخوردها و ایجاد تغییرات بر مبنای ایده ها و نگرش های دیگران عامل شکست هر کارآفرینی است. آن دسته از کارآفرینانی که نمی خواهند از بازخوردها به عنوان یک ابزار یادگیری استفاده کنند در زمینه کسب حمایت های مالی با مشکل مواجه شده و یا شاهد شور و اشتیاق تیم کاری خود نخواهند بود.