دوره جامع و حضوری
هوش هیجانی و مدیریت احساسات (EQ)
هوش هیجانی یا عاطفی (EQ) مفهومی نسبتاً جدید در حوزه روانشناسی و مدیریت است که به توانایی فرد در درک و مدیریت احساسات خود و دیگران اشاره دارد. در دنیای پیچیده امروز، این توانایی میتواند به مراتب مهمتر از هوش شناختی (IQ) باشد.
هوش هیجانی کمک میکند افراد بتوانند با موقعیتهای مختلف به شکل موثرتری روبرو شوند، تصمیمات بهتری بگیرند و روابط خود را بهبود بخشند. در ادامه، به بررسی اهمیت داشتن هوش هیجانی، مزایای آن و روشهایی برای ارتقای آن خواهیم پرداخت.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی توانایی تشخیص، درک، مدیریت و استفاده از احساسات خود و دیگران به شکلی کارآمد است. این مفهوم برای اولین بار توسط روانشناسانی مانند پیتر سالوی و جان مایر مطرح شد و به سرعت در حوزههای مختلف، از جمله روانشناسی، کسبوکار، و حتی آموزش و پرورش، مورد توجه قرار گرفت.
هوش هیجانی شامل پنج مؤلفه اصلی است:
- خودآگاهی: توانایی شناخت و درک احساسات خود در لحظه.
- خودمدیریتی: توانایی کنترل احساسات و رفتارهای خود.
- آگاهی اجتماعی: توانایی درک و همدلی با احساسات دیگران.
- مدیریت روابط: مهارت ایجاد و حفظ روابط مثبت و موثر.
- انگیزش: توانایی انگیزهدهی به خود و دستیابی به اهداف، حتی در مواجهه با چالشها.
اهمیت داشتن هوش هیجانی
هوش هیجانی نه تنها برای مدیریت احساسات شخصی، بلکه در بهبود روابط اجتماعی و حرفهای نیز نقش اساسی دارد. در ادامه، به برخی از مزایای کلیدی آن اشاره میکنیم.
الف) بهبود روابط و ارتباطات
هوش هیجانی بالا کمک میکند افراد بتوانند احساسات دیگران را به خوبی درک کنند و به شکلی مناسب به آنها پاسخ دهند. در محیط کاری، داشتن این ویژگی به افراد کمک میکند با همکاران و مدیران خود روابط بهتری برقرار کرده و درک عمیقتری از احساسات و نیازهای یکدیگر داشته باشند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، مهارتهای ارتباطی بهتری دارند و میتوانند از بروز سوءتفاهمها و تنشها در ارتباطات جلوگیری کنند.
ب) افزایش توانایی مدیریت استرس
افرادی با هوش هیجانی بالا قادرند احساسات خود را در شرایط پراسترس مدیریت کنند. آنها میتوانند به جای واکنشهای فوری و ناشی از استرس، به شکل منطقی و آرام به موقعیتها واکنش نشان دهند. این توانایی نه تنها باعث کاهش استرس و اضطراب میشود، بلکه به آنها اجازه میدهد با تصمیمات بهتری روبرو شوند.
ج) تقویت تصمیمگیری
هوش هیجانی به افراد این امکان را میدهد که در تصمیمگیریهای خود احساسات و عوامل روانی را در نظر بگیرند. این توانایی در بهبود کیفیت تصمیمگیری تاثیر مستقیم دارد، زیرا افراد با هوش هیجانی بالا به دقت احساسات خود و دیگران را در فرآیند تصمیمگیری دخیل میکنند.
د) افزایش انعطافپذیری و سازگاری
افراد با هوش هیجانی بالا معمولاً انعطافپذیری بیشتری در مواجهه با تغییرات دارند و میتوانند سریعتر با موقعیتهای جدید سازگار شوند. این ویژگی بهویژه در محیطهای کاری پویا و پرچالش اهمیت زیادی دارد.
هـ) بهبود رضایت از زندگی و بهزیستی روانی
افرادی که قادرند احساسات خود را مدیریت کنند و روابط سازندهای برقرار نمایند، معمولاً رضایت بیشتری از زندگی و سلامت روانی دارند. این افراد میتوانند با احساسات منفی مانند خشم و ناامیدی به شکل سازندهتری برخورد کنند و در نتیجه کیفیت زندگی بهتری داشته باشند.
تاثیر هوش هیجانی در محیط کار
داشتن هوش هیجانی بالا در محیط کار به افراد این امکان را میدهد که با همکاران خود به شکل موثرتری همکاری کنند و عملکرد بهتری داشته باشند. در ادامه به برخی از تاثیرات مثبت هوش هیجانی در محیط کار اشاره میکنیم.
الف) افزایش بهرهوری و انگیزه
افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولاً انگیزه بیشتری برای دستیابی به اهداف و انجام کارهای خود دارند. آنها بهخوبی میتوانند استرسها و نگرانیهای کاری را مدیریت کنند و با تمرکز و انگیزه بهتری به انجام وظایف بپردازند.
ب) ایجاد محیط کاری مثبت و سالم
هوش هیجانی بالا به افراد کمک میکند در مواقع چالشبرانگیز به جای واکنشهای منفی، راهکارهای سازنده و مثبتی انتخاب کنند. این افراد میتوانند در محیط کار تعاملات سازندهای برقرار کرده و فضایی مثبت و همدلانه ایجاد کنند. چنین فضایی منجر به کاهش تعارضات و افزایش رضایت شغلی خواهد شد.
ج) بهبود مهارتهای رهبری
هوش هیجانی یکی از عوامل اساسی برای موفقیت رهبران است. رهبران با هوش هیجانی بالا میتوانند الهامبخش کارکنان خود باشند و با تشویق و حمایت از آنها، بهبود عملکرد و افزایش رضایت کارکنان را فراهم کنند. این رهبران قادرند درک کنند که چگونه احساسات و رفتارهایشان بر دیگران تاثیر میگذارد و به شکلی مدیریت میکنند که باعث ایجاد اعتماد و وفاداری در تیمشان میشود.
عواقب هوش هیجانی پایین…
عواقب هوش هیجانی پایین میتواند در زندگی شخصی و حرفهای فرد تأثیرات منفی متعددی داشته باشد. در زیر برخی از این عواقب بهصورت موردی آورده شده است:
- ارتباطات ضعیف: افراد با هوش هیجانی پایین قادر به برقراری ارتباط موثر با دیگران نیستند و دچار سوءتفاهمات میشوند.
- کاهش همدلی: این افراد نمیتوانند احساسات دیگران را به خوبی درک کنند و درک کمی از دیدگاههای آنها دارند.
- بروز تعارضات و درگیریها: عدم توانایی در کنترل احساسات منجر به واکنشهای تند و ایجاد درگیری با دیگران میشود.
- تصمیمگیری نامناسب: ناتوانی در مدیریت احساسات منجر به تصمیمگیریهای عجولانه و نادرست میشود.
- مدیریت ضعیف استرس: افراد با هوش هیجانی پایین قادر به کنترل استرس و هیجانات منفی خود نیستند و به راحتی دچار اضطراب و نگرانی میشوند.
- کاهش انگیزه: این افراد به سختی میتوانند خود را برای رسیدن به اهداف به چالش بکشند و در موقعیتهای دشوار کمتحرک میشوند.
- افت بهرهوری و عملکرد کاری: ضعف در هوش هیجانی منجر به کاهش تمرکز و انگیزه در محیط کار و پایین آمدن کیفیت عملکرد میشود.
- ناتوانی در پذیرش بازخورد: افراد با هوش هیجانی پایین اغلب نمیتوانند بازخوردهای منفی را بپذیرند و واکنشهای دفاعی از خود نشان میدهند.
- ضعف در مدیریت روابط: این افراد به سختی میتوانند روابط خود را با دیگران حفظ کنند و معمولاً روابطشان پر از تنش و مشکلات است.
- احساس انزوا و تنهایی: ناتوانی در برقراری ارتباطات مثبت میتواند به احساس انزوا و دوری از دیگران منجر شود.
- سطح پایین اعتماد به نفس: ضعف در درک و کنترل احساسات باعث میشود این افراد به خود و تواناییهایشان اعتماد نکنند.
- تأثیر منفی بر سلامت روان: هوش هیجانی پایین میتواند به مشکلاتی چون افسردگی، اضطراب و خشمهای کنترلنشده منجر شود.
- کاهش رضایت از زندگی: ناتوانی در مدیریت احساسات و برقراری روابط موثر باعث کاهش سطح رضایت از زندگی و احساس خوشبختی میشود.
- ناکامی در رهبری و مدیریت: افرادی با هوش هیجانی پایین نمیتوانند به خوبی تیمها را مدیریت کنند یا الهامبخش دیگران باشند.
- افزایش اشتباهات در کار: این افراد به دلیل عدم تمرکز و واکنشهای احساسی نادرست، بیشتر دچار خطاهای کاری میشوند.
هوش هیجانی پایین میتواند بهطور کلی بر جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر منفی بگذارد و او را از دستیابی به روابط سالم، موفقیت شغلی و رشد شخصی بازدارد.
من علاقه مندم:
با شرکت در این دورهی کاربردی:
اهداف ممکن برای شرکت در دوره آموزشی هوش هیجانی میتواند متنوع باشد و بسته به نیازها و اهداف شخصی یا حرفهای افراد متفاوت باشد. در ادامه، فهرستی از اهداف احتمالی برای شرکت در چنین دورهای آمده است:
- افزایش خودآگاهی: درک عمیقتر از احساسات، نیازها و نقاط قوت و ضعف شخصی.
- مدیریت بهتر احساسات: یادگیری روشهای کنترل احساسات و واکنشهای احساسی در شرایط دشوار و پراسترس.
- تقویت همدلی و درک دیگران: توانایی درک احساسات و دیدگاههای دیگران برای برقراری ارتباط مؤثرتر.
- بهبود روابط شخصی و حرفهای: یادگیری تکنیکهای بهبود روابط و کاهش تعارضات بین فردی.
- توسعه مهارتهای ارتباطی: بهبود توانایی گوش دادن فعال، برقراری ارتباط واضح و شفاف و درک بهتر پیامهای دیگران.
- افزایش انعطافپذیری در مواجهه با تغییرات: توانایی بهتر در مواجهه با تغییرات و تطبیق با شرایط جدید.
- بهبود توانایی مدیریت استرس: یادگیری تکنیکهای کاهش و مدیریت استرس برای حفظ آرامش در شرایط فشار.
- تقویت مهارتهای رهبری: توانایی هدایت و الهامبخشی به دیگران از طریق درک بهتر احساسات و نیازهای تیم.
- بهبود تصمیمگیری: یادگیری روشهایی برای کاهش تأثیر احساسات منفی بر تصمیمگیری و اتخاذ تصمیمهای بهتر و منطقیتر.
- افزایش رضایت از زندگی و بهزیستی روانی: ایجاد حس مثبتتر نسبت به زندگی از طریق درک و مدیریت بهتر احساسات.
- توسعه انگیزه شخصی: یادگیری چگونگی انگیزه دادن به خود و متمرکز ماندن بر اهداف، حتی در مواجهه با چالشها.
- کاهش تعارضات و درگیریهای اجتماعی: یادگیری روشهای مدیریت تعارض و حل اختلافات در ارتباطات.
- ارتقای مهارتهای مذاکره و حل مسئله: افزایش توانایی مذاکره و حل مسائل پیچیده از طریق درک بهتر احساسات خود و طرف مقابل.
۱۴. پذیرش بازخورد به شکل مثبت: تقویت اعتماد به نفس و توانایی پذیرش بازخوردهای سازنده.
۱۵. کاهش سطح اضطراب و نگرانی: یادگیری تکنیکهای مقابله با اضطراب و تسکین نگرانیهای روزمره.
۱۶. ایجاد نگرش مثبت و خوشبینی: یادگیری چگونگی تمرکز بر نکات مثبت زندگی و ارتقای خوشبینی.
۱۷. افزایش اعتماد به نفس: ایجاد درک قویتر از خود و بالا بردن اعتماد به نفس در مواجهه با چالشهای روزمره.
۱۸. بهبود عملکرد کاری: توانایی حفظ تمرکز، بهرهوری و کنترل احساسات در محیط کاری برای انجام کار با کیفیت بالا.
۱۹. کاهش خشم و عصبانیت: یادگیری تکنیکهای کاهش خشم و کنترل عصبانیت در موقعیتهای مختلف.
۲۰. ایجاد سبک زندگی متعادلتر: افزایش توانایی ایجاد توازن میان کار، زندگی شخصی و مدیریت احساسات در هر دو بخش.
۲۱. افزایش حس مسئولیتپذیری شخصی: درک تاثیر احساسات و رفتارهای شخصی بر دیگران و ایجاد حس مسئولیت نسبت به این تاثیرات.
۲۲. تقویت مهارت حل مسائل هیجانی: یادگیری تکنیکهای شناسایی و رفع مسائل هیجانی به منظور بهبود سلامت روانی.
۲۳. توسعه استقلال هیجانی: توانایی تفکیک احساسات از افکار و کنترل تاثیرات عاطفی برای استقلال و خودکنترلی بیشتر.
۲۴. ایجاد ارتباطات موثر و بدون سوءتفاهم: یادگیری روشهایی برای انتقال دقیق احساسات و درک درست احساسات دیگران.
۲۵. توسعه حس همدردی و همکاری در تیم: تقویت حس همکاری و درک متقابل برای ایجاد تیمهای هماهنگ و پربازده.
این اهداف میتوانند به افراد کمک کنند تا به طور مؤثرتری با چالشهای زندگی و کار روبرو شوند، روابط خود را بهبود بخشند و رضایت بیشتری از زندگی و محیط کار خود کسب کنند.
برخی از سرفصلهای دوره هوش هیجانی و مدیریت احساسات (EQ)
جایگاه منطقواحساسدرتصمیمگیری
تاثیر استرسبرمدیریت تصمیم گیری
رابطه بین استرسوعملکردمدیران
ناامنی وریشه آندرتصمیم گیری
تست on-Bar برای اندازهگیری هوشهیجانی وتحلیل تست
آموزش روشهای مدیریت براحساساتدرتصمیمگیری
تاثیر سنیادگیری خانوادهومحیط درEQ
چرا EQ برای مدیران چهاربرابرازIQ مهمتراست
تاثیر EQ درموفقیت شخصی وکسبوکار
تمرینهای عملی وکاربردی جهتتعادلروحی وروانی
مخاطبین دوره هوش هیجانی کدام است؟
دوره هوش هیجانی میتواند برای گروههای مختلفی از افراد مفید باشد. در ادامه به انواع مخاطبین این دوره اشاره میشود:
- مدیران و رهبران سازمانها: برای بهبود مهارتهای رهبری، ارتباطات موثر با تیم، و مدیریت بهتر تعارضات.
- کارآفرینان و صاحبان کسبوکار: برای توانایی درک بهتر نیازهای مشتریان، مدیریت استرس و بهبود ارتباطات با تیم و همکاران.
- کارمندان و کارشناسان سازمانها: برای ارتقای مهارتهای ارتباطی، مدیریت استرس کاری و بهبود روابط بینفردی در محیط کار.
- روانشناسان و مشاوران: برای توسعه توانایی درک بهتر احساسات مراجعین و بهبود مشاوره و پشتیبانی هیجانی آنها.
- مدرسان و معلمان: به منظور بهبود ارتباطات با دانشآموزان و همکاران و همچنین مدیریت بهتر استرس و بهبود همدلی.
- دانشجویان و دانشآموزان: برای افزایش خودآگاهی، مدیریت احساسات و آمادگی بیشتر برای ورود به محیطهای حرفهای.
- والدین و مراقبان کودکان: برای بهبود روشهای تربیتی و کمک به رشد هوش هیجانی در فرزندان.
- افراد درگیر در مشاغل خدماتی (مانند پرستاران، پزشکان و خدمات مشتریان): برای مدیریت بهتر استرس شغلی، ایجاد ارتباطات مثبت و بهبود توانایی همدلی با مخاطبین.
- تیمهای فروش و بازاریابی: به منظور درک بهتر نیازهای مشتریان، ایجاد ارتباطات موثر و بهبود مهارتهای مذاکره.
- افراد درگیر در مشاغل پرتنش و پراسترس (مانند نیروهای پلیس، آتشنشانی، امدادگران): برای مدیریت احساسات و استرس در شرایط بحرانی.
- مشاوران منابع انسانی: برای مدیریت بهتر تعارضات بین فردی و افزایش توانایی در ایجاد یک محیط کاری مثبت و همدلانه.
- افرادی با علاقه به رشد فردی و توسعه شخصی: کسانی که تمایل دارند مهارتهای خودآگاهی، مدیریت احساسات و همدلی را برای بهبود کیفیت زندگی خود ارتقا دهند.
- مشاوران و مربیان کسبوکار و زندگی (کوچها): برای ارائه بهتر مشاوره به مراجعین و کمک به مدیریت عواطف و استرسهای آنان.
- تیمهای اجرایی و مدیریت پروژه: به منظور بهبود همکاری و مدیریت بهتر فشارهای کاری در پروژههای پرچالش.
- افرادی با تجربه مشکلات هیجانی: کسانی که نیاز به تقویت مهارتهای مدیریت استرس، کنترل خشم و بهبود سلامت روان دارند.
این گروهها با شرکت در دوره هوش هیجانی میتوانند تواناییهای هیجانی و ارتباطی خود را تقویت کرده و در زندگی شخصی و حرفهای خود پیشرفت بیشتری داشته باشند.
گواهینامه
در پایان دوره به شرکتکنندگان گواهینامه پایان دوره از سوی سازمان مدیریت صنعتی نمایندگی اصفهان اعطاء خواهد شد.
معرفی مدرس دوره:
مدرس دوره جناب آقای محسن رحیمی
برخی از فعالیت های ایشان:
- موسس و مدیر آژانس و کانون تبلیغاتی بامیران
- مدیر روابط عمومی شهرداری فریدونشهر
- مدیر سازمان شهرستان ها وبازرگانی روزنامه اصفهان امروز
- مدیر ارتباطات بازاریابی و روابط عمومی هلدینگ نیتاکو
زمان و میزان ساعت دوره
این دوره حضوری و شامل ۸ ساعت آموزش کاربردی است.
معرفی مسئول دوره به همراه اطلاعات تماس
شمارههای تماس : ۲۰-۶۶۳۷۲۰۶-۰۳۱ و ۳۶۶۳۵۲۶۳
برای کسب اطلاعات بیشتر عدد ۸ را به شماره ۰۹۰۳۱۵۶۷۹۳۳ ارسال فرمایید.